شبهای پر رونق طنز در تلویزیون
تاریخ انتشار: ۳ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۰۶۲۵۴
برخی معتقدند که کمدی، فرصتی برای فرار از سیاهی واقعیت است، برای گریز از خستگی روزهای کار و برای اینکه لحظهای بتوان در کنار خانواده، لحظات متفاوتی تجربه کرد. نگاهی ساده به آثار روی آنتن تلویزیون در شبکههای مختلف، نشان میدهد که برنامهها و سریالهای متنوعی با این دست فرمان روی آنتن رفته تا برای لحظاتی هم که شده، لبخند را روی لبان مخاطبان بنشاند.
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نسیم خوش کمدی
مصداق بارز برنامههای موفق کمدی را باید برنامه بگوبخند دانست. از زمانی که فصل اول برنامه بگوبخند روی آنتن شبکه نسیم رفت تا ثابت کند که این شبکه دغدغه سرگرمی و نشاط مخاطبان را دارد، تا الان که فصل دوم آن در حال پخش است، یک ماراتن تمامعیار برای معرفی استعدادهای جوان این حوزه شکل گرفت. شاید در فصل اول بهواسطه تازه بودن برنامه، چکشکاری کمتری شده بود اما حضور هنرمندانی که در حوزه طنز نامآشنا هستند، به حرکت درست این برنامه در ریل خود، کمک بسیاری کرده است.
از عبدا... روا مجری مسلط به شعر و ادبیات و البته طنز گرفته تا میز داوران که در دو فصل پیاپی، تغییراتی به خود دیده است. فصل اول بگو بخند به تهیهکنندگی مسعود شریعتنیا و کارگردانی شهاب عباسی روی آنتن رفت که هنرمندانی همچون بیژن بنفشهخواه، نعیمه نظامدوست، هومن برقنورد و شهرام شکیبا، هنر جوانانی که به رقابت میپرداختند را داوری میکردند. در فصل دوم، سید احسان حسینی تهیهکنندگی را در دست گرفته و نعیمه نظامدوست، علیرضا خمسه، شهرام شکیبا و شهاب عباسی به داوری هنر جوانان در عرصه موسیقی، تئاتر، استنداپ و شعر میپردازند.
«بگو بخند» که در فصل دوم دچار تغییرات اساسی شده و توانسته علاوهبر ایجاد فضای استعدادیابی، محملی برای گفتوگوهای خودمانی با مخاطبان باشد. این برنامه با دعوت از جمعی از جوانان، آیتمهای متعددی را برای مخاطبان درنظر گرفته است که ازجمله آن میتوان به حضور گروههای تئاتری جوان و ترکیب اجراهای آنان اشاره کرد. در عین حال در هر بخشی یک پیام روشن اخلاقی به مخاطب بیان میشود که اصطلاحا بیرون نمیزند و این گروه را میتوان از استعدادهای کشفشده برنامه بگو و بخند تلقی کرد. پاسخ به پرسشها توسط مهمانان در شرایط خاص و رقابت آنان در بازیها و فضاهای طنز، از دیگر بخشهای جذاب این برنامه محسوب میشود. همچنین آیتم جوکها که این روزها از پرطرفدارترین بخشهای این برنامه است از دیگر خلاقیتها محسوب شده و دست به دست شدن این بخش در فضای مجازی، نشان از اقبال عمومی به بگو بخند دارد. این روزها بگو و بخند در ۹۰ دقیقه بیوقفه مخاطب را میخنداند و بدون شک این اثر را میتوان پیشروی فضای مفرح دانست. شبکه نسیم علاوهبر بگو بخند، برنامههای کمدی دیگری همچون مجموعه یک و دو را هم دارد که به تهیهکنندگی محسن رفیعی، کارگردانی آرمین قاسمزاده و نویسندگی امیر عضد با مشارکت مرکز سیمرغ معاونت سیما در ۲۰ قسمت ۲۵ دقیقهای تولید شده تا اولین مجموعه کمدی با موضوع انتخابات باشد. چهار شگفتانگیز، جورچین و افسانه هزارپایان نیز از دیگر برنامههای کمدی این شبکه است که در فواصل مختلف روی آنتن رفته. البته باتوجه به رسالت و شعار اصلی شبکه نسیم که نشاط و سرگرمی است در دیگر برنامهها و مجموعههای پخششده یا روی آنتن این شبکه نیز میتوان رگههایی از کمدی و لحظههای فرحانگیز را شاهد بود. برای مثال کودکشو را هم باید برنامه دیگری دانست که از همان ابتدا، فضای خانوادهپسند را ایجاد کرد. این برنامه با فراز و نشیبهایی که داشته حالا به فصل ششم رسیده. فصلی که به گفته کارگردان برنامه، تنها هویت کلی آن حفظ شده و تغییرات را میتوان در بخشهای مختلف آن مشاهده کرد.
البته رشد فضای برنامههای گفتوگومحور یا همان تاکشو، در شبکه نسیم هم دیده میشود؛ کمااینکه برنامه برمودا را باید از جمله این برنامهها دانست. برمودا البته پایش را از یک برنامه گفتوگومحور فراتر گذاشته و در یک استودیوی مجزا، تحریریه کوچکی قرار داده تا بعد از پایان صحبت مهمان، یک روزنامه بیرون بیاید؛ روزنامهای که در نهایت به مهمان میرسد تا خبرهای آن شب، داغ و تازه، اول در دست خود مصاحبهشونده قرار بگیرد.
این برنامهها نیز گاهی فضایی طنز و بانشاط مییابند. برنامه متفاوت دیگر نمای رادیو به تهیهکنندگی مجید فتاحی در این شبکه است. نمای رادیو با چندین دوربین ضبط شده و هنر هنرمندان رادیویی را به نمایش میگذارد. تفاوت سری جدید این برنامه با فصل پیشین آن، نمایشهای متنوع از تولیدات متفاوت شبکههای معاونت صدای جمهوری اسلامی مثل سیاه و سفید از رادیو صبا، کوی نشاط از رادیو ایران و تولیدات رادیو نمایش است. نمای رادیو توجه ویژهای به هنر هنرمندان در رادیو دارد که آن را بهصورت تصویری به نمایش خواهد گذاشت. این برنامه تعاملی بین رادیو و تلویزیون است که معنای صداوسیما را بهخوبی برای مخاطبان خود به همراه دارد. نمای رادیو برای نخستینبار در سیما، در سال ۱۳۹۸ از شبکه نسیم پخش شده بود. غالب برنامههای این بخش نیز از آثار بانشاط رادیو هستند.
گونههای مختلف کمدی
از یک سال گذشته که برنامه پاورقی پخش شده، تا این روزها که شبکه دو میزبان برنامههای دیگری همچون سیدخندان و آپوزیشن است، این شبکه توانسته حالوهوای طنز را به برنامههای خانوادگی خود بیفزاید.
پاورقی با حالوهوای پرداختن به حاشیه اخبار شبکههای معاند، روی آنتن رفت و بخشهای متنوعتری را در همان قالب به خود اضافه کرد. سیدخندان را هم باید از دیگر برنامههای پرطرفدار دانست که بهنوعی طنز شبانه است و در نظر دارد فضایی شاد برای خانوادههای ایرانی فراهم کند. شاید یکی از نکاتی که برنامه «سیدخندان» را موفق کرده، همین توجه به طیف متفاوت و مختلفی از مخاطبانی است که شبهنگام مقابل تلویزیون مینشینند تا تماشاگر چنین برنامهای باشند. کمااینکه در بخشهای گوناگون ـــ از تماشاگر گرفته تا بخشهای مختلف ـــ گروههای گوناگونی از این مخاطبان حاضر هستند. مثلا در ابتدای برنامه، یکی از نوجوانان اقدام به قرائت قرآن میکند و به همین شیوه، پیام معنوی در کنار پیامهای مختلف مخصوص خانواده بیان میشود.
آپوزیشن را هم باید فرزند جدید برنامهسازان شبکه دو دانست که بهتازگی روی آنتن رفته تا کنایهای به شبکه من و تو داشته باشد. این برنامه که از سری برنامههای طنز «دیبیسی» است با روایتی فکاهی برنامههای گفتوگومحور و بهاصطلاح کارشناسانه شبکههای ماهوارهای فارسیزبان را به چالش میکشد؛ چالشی که ضمن ایجاد لحظاتی مفرح برای مخاطب، هجو بودن متن و ساختار این برنامهها را نمایش میدهد.البته دست شبکه دو در حوزه سریال هم پر است؛ کمااینکه سریال چرخ گردون که این روزها روی آنتن شبکه دو رفته، با رگههای طنز و حضور بازیگرانی همچون علیرضا خمسه و حمید لولایی که بیشتر در آثار کمدی شناختهشده هستند، پخش میشود. این مجموعه، داستان دو رقیب به نام کریمآشی و غلامعدسی است که عرصه رقابت و رفاقت آنها در یک پارک سرآغاز قصههای شیرینی میشود.همچنین مسابقه شصتادیا در این شبکه با اجرای علیرضا استادی که میان مردم چهرهای شیرین شناخته میشود، سرشار از لحظات کمدی و مفرح است که در یک تقابل جالب میان دهه شصتیها و هشتادیها رقم میخورد.
خاطرهبازی با لبخند
شاید برای خیلیهایمان آن روزهای تلخ کرونا تمام شده باشد اما بیست کووید آن روزها را برای خیلیهایمان تداعی کرده است.
سریال طنز این شبهای شبکه سه، سریالی طنز است که به حواشی ماجراهای پاندمی کرونا و تزریق واکسن پرداخته و روایتی از وقایع و اتفاقات این دوران را تصویر میکند. در خلاصه داستان این اثر آمده است: در شرایط کرونایی که کشور را فراگرفته، عدهای از مردم برای کمک به کادر درمان داوطلب شده و به میدان میآیند اما در این میان شخصی است که انگیزه حضورش با دیگران متفاوت است. حضور بازیگرانی همچون علی عامل هاشمی و بسیاری از بازیگران طنز دطیگر، به پربار شدن این مجموعه تلویزیونی کمک بسیاری کرده است.همچنین در شبکه سه این شبها برنامهها و مسابقاتی مثل اعجوبهها، معرکه و پانتولیگ نیز پخش میشود که آنها هم از لحظات پرخنده تهیه نیستند اما برنامههایی مثل خودمونی با اجرای مهران رجبی و با محوریت خانواده و طرح مسابقههای چالشبرانگیز و بامزه سعی دارد لحظههای کمدی و مفرحی را ایجاد کند که شاید بیش از برنامههای دیگر علاوه بر رسالت سرگرمی،به نشاندن لبخند بر لب مخاطبان نیز عنایت دارد.
در شبکه سه سیما برنامه دیگری هم بهتازگی متولد شده که اجرای آن را یک چهره کمدی بهعهده دارد و تا امروز مهمانانی نیز مقابل او نشستهاند که اغلب از میان کمدینها بودند. سلیم ثنایی، تهیهکننده شبخوش که تجربه تهیه آثاری همچون چشمبندی و پلاک۱۳ را دارد با فضای طنز آشناست و شاید بر همین اساس هم با همکاری مهران غفوریان، این برنامه را با حالوهوای متفاوت و مفرح تولید کرده و کوشیده تا در کنار دیگر عوامل برنامه یک تاکشوی متفاوت را تهیه کند و روی آنتن شبکه سه ببرد. او پیش از این درخصوص تولید این برنامه به جامجم گفته بود: شبخوش یک تاکشو با مهمانان چهره است. مهران غفوریان، مجری این برنامه است که گفتوگو و بازی با مهمانان را انجام میدهد و در عین حال کارگردانی هنری را هم در دست دارد. حالوهوای برنامه، خوب و هنری است. خود مهران غفوریان هم شوق و ذوق هنری بالایی دارد و به جزئیات کار دقت میکند که این مسأله در تولید و پیشبرد برنامه به ما کمک کرده است. بهنظرم این برنامه استانداردهای بالایی در زمینه اجرای یک تاکشو دارد. زحمات آقای درخشان در قامت کارگردان تلویزیونی هم زیاد بوده است.
لحظههای شیرین
در شبکه یک سیما هم برنامههای مختلفی روی آنتن میرود که گرچه کاملا کمدی نیستند اما لحظههای شیرینی دارند نظیر برنامه ایران دوست داشتنی که برخی بخشهای آن کمدی است. همچنین در برنامه کتاب قانون نیز لحظههای شیرین دیده میشود.
خنده به وقت پایتخت
شبکه تهران همواره ید طولایی در تولید، تامین و پخش برنامههای کمدی دارد. این روزها نیز آنتن این شبکه خالی از لبخند نیست. در برنامه طهرون تهران شاهد آیتمهای طنز هستیم. در برنامه سلام تهران هم آیتمهایی وجود دارد که با طنزپردازی مجری همراه است. همچنین در این شبکه مجموعه مستند کمدین روی آنتن میرود.
تضمین سلامت با خنده
برنامه تولیدی «بلابهدور» و برنامههای تامینی بالاتر از لبخند و شوخی شوخی نیز در شبکه سلامت سیما این روزها خنده بر لب مخاطبان میآورند. تهیهکننده بلابهدور پیش از این به جامجم گفته بود: تصمیم گرفتیم از ظرفیتهای حوزه طنز برای آگاهیبخشی و افزایش سواد سلامت جامعه استفاده کنیم و با این ابزار، پیامهای بهداشتی و مفاهیم حوزه سلامت را برای مردم ارائه دهیم. این تهیهکننده درخصوص سختی آموزش به زبان طنز گفت: این کار سختیهای خودش را دارد اما بازخوردی که از این برنامه گرفتیم نشان داد میتوانیم با زبان طنز و شوخی، مسائلی را که مردم با آن مواجه هستند، بیان کنیم و از این طریق به گوش مسئولان برسانیم.
حواشی خندهدار ورزشی
شبکه ورش با «ویدئوچک» در گروه شبکههای تلویزیونی قرار گرفته که از غافله کمدی جا نمانده است. در این برنامه با زبان طنز به حواشی ورزش به ویژه فوتبال پرداخته میشود. عبدا... روا، مجری این برنامه پیشتر در گفتوگو باجامجم مطرح کرده بود: شاید دلیل محبت مخاطبان این باشد که ما دوستان دلسوز و همراهی در کنار خود داریم. همچنین از حمایت مدیران شبکه نیز برخورداریم و از این نظر جنس ما بهگونهای دیگر است. یعنی طراحی برنامه و موضوع آن به شکلی بر اساس تواناییهایمان صورت گرفته است. ضمن این که چون من قبلا مجری اجتماعی بودم، سعی کردهایم به بهانه ورزش به خیلی از موضوعات مهم برای مردم که لزوما ورزشی هم نیستند، اشاره کنیم.
از این رو شاید همین موضوع یکی از مهمترین دلایلی است که غیرورزشیها و غیرفوتبالیها هم آن را دنبال میکنند. ضمن این که فضای کمدی برنامه و تلاشی که همه دستاندرکاران این برنامه میکنند تا لبخند را روی لب مخاطبان بیاورند، باعث شده برنامه، جای خودش را بین مخاطبان بازکند.
به افق ایکس
شبکه افق سیما هم در این سالها برنامههای کمدی متفاوتی را راهی آنتن کرده است و این روزها نیز برنامه اشعه ایکس را با همین محوریت پخش میکند. این برنامه نمایشمحور و طنز با موضوع سیاست برای علاقهمندان روی آنتن میرود.
ماجرای یک شبکه تلویزیونی
برنامه «شبکه ماه» در شبکه آموزش، رگههایی از طنز دارد. شبکه ماه روایت زندگی چند دختر و پسر نوجوان است که یک شبکه تلویزیونی را در دست میگیرند. در دل این برنامه، بحث آموزش و مهارتورزی مثل آموزش هوش مصنوعی، برنامهنویسی پایتون، طراحی وب و آموزشهای فنی و حرفهای در دل یک سریال و موقعیت نمایشی مطرح میشود.
کمدیهای امیدآفرین
شبکه امید با پخش برنامهها و سریالهای متنوع برای نوجوانان سعی دارد بخشی از نیازهای رسانهای آنان را پوشش دهد. قسمتی از این نیاز رسانهای تماشای کمدی است. سریال کتونی زرنگی، مجموعه شکرستان، پند پارسی، رویانیوم و کلی آیتم و کلیپ شاد برای نیمه شعبان ازجمله آثاری است ک در این شبکه به صورت کامل کمدی هستند یا با رگههایی از طنز لحظههای بانشاط و سرگرمکنندهای را برای مخاطبان ایجاد میکنند.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: برنامه های تلویزیونی طنز تلویزیون
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۰۶۲۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درآمد میلیون دلاری شبکههای ماهوارهای از سینمای ایران! چرا و چگونه؟!
اینکه پرفروشترین فیلمهای یک سال اخیر سینمای ایران، همگی، کارزارهای تبلیغاتی خود را خارج از تلویزیون و به خصوص در شبکههای ماهوارهای دنبال کردهاند، نکاتی نگرانکننده و حتی ناامیدکننده را به ذهن میآورد که موارد متعددی را از حیفومیل و خروج ارز و البته از همه مهمتر کاهش مرجعیت رسانهای تلویزیون شامل میشود.
به گزارش ایسنا، به نقل از روزنامه شهروند، یکی از نقاط قوت مدیریت سینمای ایران در این چند وقت اخیر فروش هزار یا به روایتی دقیقتر هزار و ٢٠٠میلیارد تومانی سینمای ایران در نزدیک به یک سال اخیر عنوان شده است. دستاوردی رکوردشکن و نویدبخش که البته با توجه به حقایقی که در ارتباط با این آمار رسانهای شده، سوالات و تردیدهایی را نیز در فضای سینمای ایران به وجود آورده است، بهخصوص از این نظر که این دستاورد آماری متعلق به تمامیت سینمای ایران در اکران یک سال اخیر نبوده و تنها و تنها به درصدی از فیلمهای روی پرده تعلق دارد. بگذارید اینگونه بگوییم که از مجموع فروش هزار و ٢٠٠میلیارد تومانی سینمای ایران در سال گذشته بیش از یکمیلیارد تومان مربوط به هفت فیلم «فسیل»، «هتل»، «تمساح خونی»، «هاوایی»، «شهر هرت»، «ویلای ساحلی» و «بچهزرنگ» بوده و در نقطه مقابل نیز نزدیک به ٦٠ فیلم دیگری که روی پرده آمدهاند، روی هم کمتر از ٢٠٠میلیارد تومان فروختهاند، یعنی پرفروشترین فیلمهای یک سال اخیر سینمای ایران -البته اگر «بچهزرنگ» را از فهرست خارج کنیم- ٦ فیلم کمدی هستند. فیلمهایی که البته در نگاهی دقیقتر، علاوه بر کمدیبودن از یک نظر دیگر نیز با هم مشابهت و پیوند دارند: تبلیغات خارج از تلویزیون، به خصوص در شبکههای ماهوارهای!
این مطلب با نگاه به این وجه از پیوند ٦ فیلم پرفروش سینمای ایران در یک سال گذشته به رشته تحریر درآمده است.
اینکه پرفروشترین فیلمهای یک سال اخیر سینمای ایران، همگی، کارزارهای تبلیغاتی خود را خارج از تلویزیون و به خصوص در شبکههای ماهوارهای دنبال کردهاند، نکاتی نگرانکننده و حتی ناامیدکننده را به ذهن میآورد که موارد متعددی را از حیفومیل و خروج ارز و البته از همه مهمتر کاهش مرجعیت رسانهای تلویزیون شامل میشود.
در واقع این واقعیت که تمام ٦ فیلم پرفروش سال گذشته، فیلمهایی هستند که تبلیغاتشان از شبکههای ماهوارهای پخش شده؛ چه از نظر آماری و چه از منظر شرایطی که منجر به این وضع شده و البته پیامدهایی که این اتفاق میتواند به دنبال داشته باشد، به نحو طعنهآمیزی آزاردهنده و البته در عین حال، آموزنده است و نشان میدهد که سیاستهای نسنجیده شماری از مدیران میانی فرهنگ چگونه میتواند سیاستهای عمومی فرهنگ کشور را دچار اختلال و خدشه کند.
آمار و ارقام ترسناک
دادههایی که درباره تبلیغات فیلمهای سینمایی ایرانی در شبکههای ماهوارهای منتشر شده، عجیب و ترسناک هستند:
سال گذشته کارگردان فیلم «فصل ماهی سفید» گفته بود که «رسانههای خارجی هفتهای ۵ تا ۱۵هزار دلار برای تبلیغ فیلمهای ایرانی میگیرند.» این فیلمساز البته بلافاصله یکی از فیلمهای روی پرده را مثال زده بود که مبلغ گزافی -حدود ۲۵۰هزار دلار- داده و تمام باکس تبلیغات آن شبکههای ماهوارهای را برای فیلمش گرفته، تا با تبلیغ تماموقت، هم فروش بالای فیلمش را تضمین کند و هم اینکه فرصت تبلیغ برای فیلمهای رقیب باقی نگذارد.
دادههای ترسناک در این زمینه ادامه دارند: «چندی پیش یک خبرگزاری نوشته بود که سال گذشته سینمای ایران بیش از صدمیلیارد تومان تنها به یکی از شبکههای ماهوارهای تبلیغبگیر داده، به این معنا که تنها برای امری غیرضروری مانند تبلیغ فیلم که در شرایط درست در داخل کشور باکیفیتتر و بهتر هم میتواند انجام گیرد، رقمی تقریبا معادل یکونیم میلیون دلار ارز از کشور خارج شده است.
یک حسابوکتاب ساده
سال گذشته یکی از روزنامهها از قول یکی از مدیران بازاریابی شبکههای ماهوارهای نقل کرده بود که «برای پخش تیزر یکماهه فیلمها که شامل ٢٤٠ نوبت طی ٣٠ روز میشود، مبلغ ١٠هزار دلار دریافت میشود. برای پکیج ٥٤٠ نوبت پخش یک دقیقهای برای تبلیغ آثار هم صاحبان آثار باید بین ٦٠ تا ٨٠هزار دلار کنار بگذارند.»
حالا در شرایطی که سال گذشته بالای ۱۰ فیلم تنها در شبکه جم تبلیغ داشتند -آن هم نه یکبار و ١٠ بار، بلکه به طرز مشمئزکنندهای بیشتر از هزار بار- و این وضع همین حالا هم برای فیلمهای «تمساح خونی»، «بیبدن» و «سال گربه» ادامه دارد؛ با یک حساب سرانگشتی میتوان متوجه شد که سینمای ایران تنها در یک سال گذشته برای تبلیغات فیلمها چقدر هزینه کرده است!
آغاز ماجرا
اما اینکه چه شد که تبلیغات آثار سینمایی سر از شبکههای ماهوارهای درآورد، باید به روزهایی برگشت که تلویزیون که زمانی به محصولات فرهنگی روی خوش نشان میداد و به تریبونی برای بهتر دیدهشدن آثار سینمایی تبدیل شده بود، تغییر رویه داد و شروع کرد به مقاومت مقابل پخش تبلیغات سینمایی و انداختن انواع و اقسام سنگهای مختلف پیشپای محصولات سینمایی که از این میان میتوان از سختگیریهای فراوان تا ممیزیهای مستقل سازمان صداوسیما فراتر از آنچه وزارت ارشاد مصوب کرده، اشاره کرد.
این موارد که نارضایتیهای بسیاری را موجب شدند، کمکم کنداکتور تلویزیون را خالی از تبلیغات محصولات سینمایی کردند و در ادامه نیز با قواعد و مقرراتی جدید از قبیل لزوم انجام ممیزیهایی عجیب و جدید صاحبان آثار را به سمت شبکههای ماهوارهای کوچ دادند.
چندی پیش سعید خانی، پخشکننده سینما و تهیهکننده آثاری مانند «من»، «دوزیست»، «حرفهای» و «سال گربه» در این زمینه گفته بود که «مشکل اینجاست که شماری از مدیران تلویزیون درک درستی از محصول فرهنگی ندارند و در نتیجه نمیتوانند ارتباط خوبی با سینما برقرار کنند. همه ما در یک کشور زندگی میکنیم و این طبیعی است که حق داشته باشیم سینما به تلویزیون کمک کند. اما متاسفانه چنین نگاهی در سازمان صداوسیما وجود ندارد و چنین میشود که حتی فیلمی مانند «دسته دختران» هم که یک فیلم ارزشی و دفاع مقدسی و در راستای سیاستهای تلویزیون است، از تیزر بیبهره میماند. اتفاقی که البته یک زمانی کاملا برعکس بود، ولی حالا دیگر آن نگاه کلان در مدیران تلویزیون وجود ندارد.»
چرا تلویزیون نه؟!
اما در شرایطی که تقریبا تکتک صاحبان فیلمها به لزوم جلوگیری از خروج ارز از کشور واقفند و در عین حال، به تازگی نیز از موضعگیری شدید دولت و به خصوص عباس محمدیان، مدیرکل دفتر تبلیغات ارشاد، مبنی بر لزوم مقابله با پدیده خروج ارز و سرمایه از کشور و البته برخورد با فیلمهای تبلیغشده در ماهواره آگاهی یافتهاند؛ پس چرا فیلمسازان و صاحبان فیلمها چنین تصمیمی میگیرند و تبلیغ فیلمشان را به ماهوارهها میدهند؟
شماری از سینماگران به تازگی در پاسخ به این پرسش، از کاهش ضریب نفوذ تلویزیون و کاهش شمار مخاطبان این رسانه به عنوان یکی از دلایل این امر نام بردهاند. این همان چیزی است که چندی پیش رئیس مرکز تحقیقات صداوسیما هم گفته بود که دیگر نمیتوانیم انتظار مخاطبان ۸۰ و ۹۰درصدی داشته باشیم.
نکته دیگری که در این میان وجود دارد، عدم صرفه مالی تبلیغات در تلویزیون است. به گزارش ایدنا، رسانه جامع تبلیغات تجاری ایران، تا قبل از ریاست پیمان جبلی، صداوسیما بین ۴۰۰ تا ۸۰۰ تیزر تبلیغاتی را به فیلمهای سینمایی اختصاص میداد که نوعی یارانه به کالاهای فرهنگی بود، اما در دوره جدید صداوسیما این معادله برعکس شده و تنها ۱۰ تا ۱۵ تیزر تبلیغاتی به فیلمها اختصاص داده میشود و سازندگان باید هزینه تبلیغات بیشتر را پرداخت کنند.
امیرحسین علمالهدی، یکی از مدیران فرهنگی دولتهای گذشته و کارشناس اقتصاد سینما، با اشاره به اینکه «دلیل رجوع صاحبان آثار سینمایی به تبلیغات ماهوارهای کاهش ضریب نفوذ تلویزیون است که البته این هم تنها در مورد ۴۰درصد از سینمای ایران صدق میکند و روی ۶۰درصد باقی فیلمها تاثیر چندانی ندارد»، میگوید: «علاوه بر این، تبلیغات در تلویزیون بر اساس اعداد و ارقام صرف مالی چندانی برای سازندگان آثار ندارد، بنابراین آنها ترجیح میدهند تبلیغ کارشان را با هزینهای کمتر انجام دهند. البته در حال حاضر عدد دقیقی از میزان پول دریافتی تلویزیون بابت پخش تیزر ندارم، اما آخرین رقمی که در ذهنم هست، این استدلال را به من میدهد که تبلیغ فیلم در تلویزیون شاید بهصرفه نباشد.»
حرف آخر
نتیجه این تصمیم مقرونبهصرفه نبودن تبلیغات در تلویزیون برای فیلمهای سینمای ایران و کوچ تبلیغات سینمایی به ماهوارههاست که همانطور که گفته شد باعث خروج یکونیم میلیون دلار ارز شده و این پرسش را در شماری از خبرگزاریها به وجود آورده است که «با ادامه این روند، آیا غیر از این است که سود رکوردشکنیهای سینمای ایران بیش از اینکه به نفع سینما یا حتی تلویزیون ایران تمام شود، به جیب یکسری ماهوارهها ریخته میشود؟»
واقعا آیا رواست که سرمایههای کشور اینگونه از کشور خارج شود؟ آیا نباید کاری کرد و به خصوص نهادهای نظارتی نباید تلویزیون را وادار کنند در این راستا گامی بردارد؟!
انتهای پیام